آیا ترامپ دوباره رئیس‌جمهور می‌شود؟-راهبرد معاصر
نیویورک تایمز جزئیاتی از توافق احتمالی لبنان و اسرائیل منتشر کرد اطلاعیه سرکنسولگری ایران درباره حادثه دانشگاه فدرال کازان پوتین: درحال تولید انبوه سامانه موشکی اورشنیک هستیم فواد حسین: تهدید‌های آشکاری از سوی رژیم اسرائیل علیه عراق وجود دارد نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای

آیا ترامپ دوباره رئیس‌جمهور می‌شود؟

در دوسال و هفت ماهی که از انتخاب آقای ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده می‌گذرد، اکثر مردم این کشور دریافته‌اند که وی شخصیتی ناهنجار دارد، نژاد‌پرست است، زنان و اسپانیایی‌تبارها را تحقیر می‌کند، دروغگویی قهار است، به اخلاق متعارف جامعه پایبند نیست و به نئونازی‌ها هم گوشه چشمی دارد. اما ظاهرا هیچ کدام از این خصلت‌ها مانع از آن نشده که او خود را برنده انتخابات دور آینده ریاست جمهوری نداند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۴ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 September 02
کد خبر: ۲۱۰۹۵

به گزارش راهبرد معاصر ، ظاهرا رونق اقتصادی این کشور، با نرخ پایین بیکاری و نرخ رشد قابل قبول تولید ناخالص داخلی و البته خشنودی شرکت‌های بزرگ از کاهش چشمگیر مالیاتشان (از ۳۵ درصد به ۲۱ درصد) و رشد مستمر قیمت‌ها در بازار سهام، چشم همه را بر ویژگی‌های ناخوشایند شخصیتی ترامپ بسته است. تاکید مکرر ترامپ بر اینکه «اوضاع اقتصادی آمریکا هرگز به خوبی امروز نبوده» (که البته دروغ بزرگی است)، موجب شده که نه تنها شهروندان عادی که بسیاری از خبرگان سیاسی نیز اقتصاد را نقطه قوت کلیدی زمامداری او بدانند و معتقد باشند تا زمانی که شرایط اقتصادی کشور بر همین منوال باقی بماند، شکست دادن او دشوار خواهد بود. این در حالی است که تقریبا همه نظرسنجی‌ها او را از رقبای خود عقب‌تر اعلام می‌کنند که البته این نکته جای تعجب ندارد.۱

 

اما ظاهرا در هفته‌های اخیر، بخت به مخالفان ترامپ روی خوش نشان داده است. از زمانی که ترامپ جنگ تجاری نسنجیده‌ای را با چین آغاز کرد، اقتصاد آمریکا حوادث نگران‌کننده‌ای را تجربه کرده است. فقط در طول ماه جاری میلادی (ماه آگوست) شاخص‌های سهام آمریکا دو ریزش شدید را تجربه کردند. در روز ۱۴ آگوست، شاخص «داو جونز» بیش از ۸۰۰ واحد سقوط کرد (معادل ۰۵/ ۳درصد) که شدید‌ترین کاهش این شاخص در سال ۲۰۱۹ بود و شاخص «S&P ۵۰۰» نیز در همین روز ۹۳/ ۲درصد ارزش خود را از دست داد. بخش قابل‌توجهی از این ریزش در روزهای بعد جبران شد، اما بار دیگر در روز جمعه بیست و سوم همان ماه دو شاخص نامبرده بار دیگر به ترتیب ۳۷/ ۲درصد و ۵۹/ ۲درصد سقوط کردند.

 

تلاطم بازار سهام البته خوشایند سرمایه‌گذاران نیست، اما آنچه بیش از این تلاطم به نگرانی سرمایه‌گذاران دامن زده، بروز پدیده نسبتا نادر «منحنی بازده معکوس»۳ است که طی ماه آگوست، چند بار تکرار شده است. «منحنی بازده معکوس» پدیده بدیمنی است؛ به این معنی که تقریبا همواره بروز این پدیده به بروز رکود اقتصادی منجر می‌شود. در حقیقت از سال بحرانی ۲۰۰۷ تا کنون این پدیده رخ نداده بود. اکثریت بزرگ کارشناسان بازار سرمایه، بروز «منحنی بازده معکوس» را پیش‌درآمد کم و بیش قطعی بروز رکود می‌دانند؛ هرچند که فاصله زمانی (Lag) بین این دو رخداد مورد مناقشه است. معمولا گفته می‌شود گرفتار شدن اقتصاد در رکود، بین ۶ ماه تا دو سال بعد از معکوس شدن «منحنی بازده» اتفاق می‌افتد.

 

منحنی بازده معکوس روایت‌های مختلفی دارد، اما رایج‌ترین آنها کمتر شدن نرخ بازده اوراق قرضه دولتی (بدون ریسک) ۱۰‌ساله از اوراق قرضه دولتی ۲ ساله است. منطق حکم می‌کند، و به‌طور معمول نیز چنین است که کسی که اوراق قرضه با سررسید ۱۰ ساله می‌خرد، انتظار دارد نرخ بهره سالانه بالاتری از کسی که اوراق قرضه دولتی با سررسید ۲ ساله خریداری می‌کند، دریافت کند. به همین دلیل در شرایط عادی «منحنی بازده» صعودی است و به بیان دیگر نرخ بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله به میزان قابل‌توجهی بالاتر از نرخ بازده اوراق ۲ ساله است. معکوس شدن منحنی نرخ بازده که البته در شرایط عادی به ندرت اتفاق می‌افتد، این منحنی را نزولی می‌کند. به عبارت دیگر نرخ بازده سالانه اوراق قرضه ۱۰ ساله از نرخ بازده سالانه اوراق ۲ ساله کمتر می‌شود!

 

اما چه دلیلی دارد که نرخ بازده سالانه اوراقی که ۱۰ سال بعد سررسید می‌شوند و ۱۰ سال بعد همه پول آن پرداخت می‌شود، از نرخ بازده سالانه اوراقی که فقط ۲ سال بعد سررسید می‌شوند، کمتر شود؟

 

این امر دلایل مختلفی دارد، از جمله انتظار سرمایه‌گذاران از کاهش نرخ رشد اقتصادی، شدت گرفتن تلاطم بازار، کاهش نرخ بهره ازسوی بانک مرکزی و در مجموع، نگرانی از ضعیف شدن اقتصاد کشور در آینده. برای جلوگیری از زیانی که در صورت وقوع این شرایط نصیب آنها می‌شوند، سرمایه‌گذاران به خرید اوراق قرضه بلندمدت (مثلا ۱۰ ساله) روی می‌آورند که تقاضا برای این اوراق و در نتیجه قیمت آنها را بالا می‌برد که به معنای کاهش نرخ بازده سالانه آنها است. به روایت یکی از صاحب‌نظران «هنگامی که منحنی بازده نزولی می‌شود، به آن معنا است که بسیاری از سرمایه‌گذاران دارند با پول خود شرط‌بندی می‌کنند که اقتصاد کشور در آینده ضعیف‌تر از امروز خواهد بود.»۴ ضمنا همه این واقعیت را هم می‌دانند که از سال ۱۹۷۸ تا کنون (یعنی در دوره‌ای بیش از ۴۰ سال) در آمریکا نرخ بازده اوراق ۱۰ ساله پنج بار از نرخ بازده اوراق ۲ ساله کمتر شده و در هر پنج مورد در پی آن، البته با تاخر زمانی متفاوت، رکود اقتصادی رخ داده است.

 

ذهنیت منفی سرمایه‌گذاران نسبت به آینده اقتصاد آمریکا، صرفا ناشی از عملکرد بازار اوراق قرضه نیست. در ماه جاری بخش صنعت این کشور کوچک‌تر شد و برای نخستین بار در ۱۰ سال گذشته، شاخص «PMI» به زیر عدد ۵۰ رسید که نشانه انقباض فعالیت‌های اقتصادی نسبت به ماه قبل است.۶ این رخدادها نیز طبعا موجب نگرانی سرمایه‌گذاران از آینده و چشم‌انداز تیره اقتصاد این کشور شده است.

 

این همه در حالی است که رشد اقتصادی آلمان، نیرومندترین اقتصاد اروپا، در فصل دوم سال جاری منفی شد (عمدتا به دلیل مشکلات در بخش صادرات این کشور). انگلستان نیز در فصل دوم سال جاری رشد منفی را تجربه کرد. و از همه اینها مهم‌تر، رشد اقتصادی چین کند شده و طبعا خریدهایش از کشورهای دیگر رو به کاهش دارد. جنگ تجاری ترامپ و چین که هر روز شعله‌ورتر می‌شود، اقتصاد هر دو کشور (و البته بسیاری از کشورهای دیگر را) تضعیف کرده است.

 

به گفته تحلیلگران آمریکایی هنوز نمی‌توان از بروز قطعی رکود (به معنای رشد منفی اقتصاد در دو فصل پیاپی) قبل از انتخابات ۲۰۲۰ مطمئن بود؛ اما تقریبا همه صاحب‌نظران کسادی بازارها را قبل از انتخابات آینده ریاست‌جمهوری آمریکا، قطعی می‌دانند. کسادی بازارها و احتمالا رکودی که در پی آن خواهد آمد، برای نامزدهای رقیب موهبتی است که درست به نقطه قوت ترامپ ضربه می‌زند و پیروزی او را در انتخابات بعدی بسیار دشوار می‌سازد.

منبع : دنیای اقتصاد

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده